فوتبالی که با انتخابات عجیب و غریبش دست و پای هوادارانش را از ترس تعلیق لرزانده بود ، فوتبالی که فقدان اسوه اخلاق ، ناصر حجازی را تحمل کرد و به طرزی ناگهانی ، بابک معصومی ، سالنی باز با حیایش را از دست رفته می دید ، چیزی نمانده بود که ...........
حتی فکر کردن به فوتبال بدون شهریار چشم هایمان را خیس می کند ، از قدیم به یاد داریم ، اشک ریختن سرِ سال نو شگون ندارد.
به یاد داریم روزهایی را که علی دایی ، گلزن افسانه ای فوتبال جهان ، با طحال پاره برای تیم ملی کشورمان فوتبال بازی می کرد و با پشتکار مثال زدنی اش به همگان درس جنگجویی و مبارزه می داد.هنوز فراموش نکرده ایم روزهای تلخ پس از جام کذایی 2006 را ، روزهایی که برای جنگجوی همیشگی مان ، پیامک ها و جوک های شرم آوری ساخته بودیم و او را نقل محافلمان کرده بودیم غافل از اینکه او باز هم با پشتکار همیشگی اش بر می خیزد ، با سایپای همواره میانه جدولی اش ، قهرمان ایران می شود و برای دشمنان قسم خورده اش دست تکان می دهد.
از یاد نبرده ایم که در فروردین تلخ 1388 و در دیدار با رقیب سنتی مان چگونه در ورزشگاه آزادی زشت ترین الفاظ را به او ، که این بار در مسند سرمربیگری تیم ملی قرار داشت ، نسبت دادیم اما دایی باز هم بلند شد و بعد از چندماه خانه نشینی و در شرایطی دشوار پرسپولیس را دو بار پیاپی به قهرمانی جام حذفی رساند.آری شک نداریم که این بار هم شهریار فوتبال ایران در برابر مشکلات قد علم می کند و دوباره چشم فوتبال این مرز و بوم را به جمال نور چشمی اش روشن خواهد کرد تا در آستانه سال نو ما فوتبالدوستانی که هیچگاه قدر آقای گل فوتبال جهان را ندانسته ایم ، چشمانمان را خشک کنیم و به استقبال سال جدید برویم .
فوتبال قدرناشناس ایرانی همواره پشتکار شهریار را در سایه بخت و اقبال او پنهان کرده است اما حال با اندکی تامل در می یابیم که باید حرفهای علی کریمی و اکثر فوتبال دوستان را در مورد دایی تصحیح کنیم ، چرا که این بار خدا به جای شهریار مردم ایران را بغل کرده بود تا سال نویشان غرق در ماتم نشود...
نظرات شما عزیزان:
|